تاریخچه واژه “تمدید حیات” در خاورمیانه باستان و عرف اسلامی
تاریخچه واژه “تمدید حیات” در خاورمیانه باستان و عرف اسلامی
http://www.longevityhistory.com/articles/middleeast.php
دکتر ایلیا استمبلر
امروزه خاورمیانه اغلب به عنوان یک منطقه تخاصم همیشگی شناخته می شود که به عقیده بسیاری، زندگی انسانها در آن، ارزش چندانی ندارد چراکه به نظر می رسد که از زمان پیدایش تاکنون همواره میدان تاخت و تاز حکومتهای مستبد و جنگهای قبیله ای بوده است. ولی در واقع شایسته تر آن است که خاورمیانه را مهد تمدن بنامیم؛ جایی که بسیاری از ایده های بشر، ریشه در آن دارند و بسیاری از مفاهیم علم و فن آوری برای نخستین بار در آنجا شکل گرفته است و بطور خاص، اهداف حفظ و توسعه زندگی انسان و حتی ایده های افزایش مطلق حیات انسان نیز برای نخستین بار، مطرح گردید.
خوشبختانه، ارائه همین تعداد اندک نمونه که در ادامه مطرح می گردد، به خوبی نشان خواهند داد که خاورمیانه نه تنها همواره میدان جنگهای مستبدانه نبوده است بلکه عمدتاً یک جغرافیای بارور برای نوآوری و ادامه حیات می باشد.
یکی از قدیمی ترین دست نوشته های موجود که در واقع یکی از قدیمی ترین اسناد موجود می باشد که در آن به مفاهیم تمدید حیات، بازجوانی و افزایش طول حیات انسان اشاره شده است مربوط به منطقه خاورمیانه است. این سند سومری-بابلی با عنوان رزنامه گیلگامش، داستان قهرمانی است که با مرگ مبارزه می کند (کاملترین نسخه این داستان مربوط به سالهای 650-1300 قبل از میلاد می باشد اما احتمالاً اصل داستان مربوط به 3000 سال قبل از میلاد است).
در رزمنامه گیلگامش آمده است که:
گیاهی به شکل خار وجود دارد که ریشه آن درون اقیانوس است، درست همانند گیاه Briar که خارهای آن می تواند سبب خراشیدگی گردد؛ اما اگر کسی بتواند به این گیاه دست پیدا کند، به طور حتم به زندگی جاوید خواهد رسید. (1) در اغلب موارد، این گیاه را با گیاه خصص یا Box-thron و گل دشتی یا Dog-rose مرتبط می دانند.
شباهتهای زیادی بین توصیف گیاه نامیراکننده و شخصیت Utnapishtim با عمر طولانی خود در رزمنامه گیلگامش با داستانهای کتاب مقدس (زمان انشاء آنها اغلب 450-1300 قبل از میلاد مسیح می باشد) درباره درخت حیات به عنوان منشاء جاودانگی فیزیکی انسانها و البته از دست رفتن این جاودانگی بواسطه بیماری و همچنین بزرگان کهنسال قوم یهود که همگی عمر طولانی داشتند، وجود دارد (تورات؛ 9:2، 3: 24-22، 5: 32-1).
در اوستا نیز که کتاب مقدس زرتشتیان ایران می باشد (مبدا آن 200-1200 قبل از میلاد مسیح تخمین زده می شود) اشاره شده است که در زمان فرمانروایی جمشید (Yima) افراد دچار بیماری، سالخوردگی و مرگ نمی شدند. (2) در ارتباط با جام افسانه ای جمشید نیز چنین گفته شده است که آن جام حاوی اکسیر جاودانگی و همچنین ابزاری برای بازیابی اطلاعات (پیشگویی/مشاهده از راه دور) بوده است. فردوسی، شاعر ایرانی (1020-940 پس از میلاد مسیح) نیز در منظومه حماسی خود، شاهنامه، چنین می گوید که جمشید دچار غرور و تکبر شد و فرمانروایی شکوهمند و طولانی او توسط ضحاک اهریمن به پایان رسید. (3)
در مصر باستان نیز، پدیده های بازجوانی و تجدید حیات از جمله مواردی بودند که جشن گرفته می شدند. حتی می توان چنین عنوان کرد که بسیاری از پیشگامان فن آوریهای مصر باستان، از ساخت اهرام گرفته تا مومیایی کردن و جراحی، همگی بواسطه جستجو برای روشی برای حفظ حیات، ایجاد توازن در آن و تداوم یا جاودانه کردن آن، ظهور کردند.
در یکی از قدیمی ترین پاپیروسهای پزشکی مصر به نام “پاپیروس جراحی ادوین اسمیت” که اغلب آنرا به دوره فرمانروایی جدید مصر یعنی 1500 سال قبل از میلاد مسیح نسبت می دهند، روشی برای تبدیل یک فرد مسن به یک فرد جوان ذکر شده است. این دستورالعمل شامل استفاده از میوه لک دار و خشکیده Hemayat می شود (بر اساس بررسی هایی که اخیراً صورت گرفته است، حدس زده می شود که این گیاه، گیاهی بین شنبلیله و بادام باشد). این گیاه نه تنها دارای کاربرد ضدسالخوردگی در قالب رفع علائم ظاهری سالخوردگی است (مانند از بین بردن چین و چروکها و زیباتر کردن پوست، از بین بردن لکه ها، بدشکلی های ظاهری و بطور کلی برطرف کردن تمام علائم ظاهری سالخوردگی) بلکه دارای اثر بازجوانی حقیقی می باشد؛ بطوریکه می تواند تمام ضعفهای موجود در جسم را نیز از بین ببرد. (4)
در دیگر پاپیروس پزشکی مصر باستان به نام “پاپیروس Elbers” (1600-1500 قبل از میلاد مسیح) نیز گیاهان دارویی- آرایشی ضدسالخوردگی برای جلوگیری از خاکستری شدن موها (با استفاده از عسل، پیاز، آب، کبد میمون و چربی کروکودیل) و همچنین تحریک رشد مجدد موها (با استفاده از روغن دانه کتان، مدفوع غزال و چربی مار) معرفی شده اند.
البته در مورد درمان واقعی سالخوردگی نیز چنین ذکر شده است:
“زمانیکه شما شخصی را معاینه می کنید … که قلبش همانند کسی که سالهای پیری او فرارسیده است، ضعیف است، چنین می گویید که این حالت، حاصل تجمع عصاره های نادرست است و شخص نباید از روی غرور، بیماری را نادیده بگیرد و یا به داروهای ضعیف، اطمینان کند.” (5)
در مورد Imhotep (2600-2650 قبل از میلاد مسیح) که وزیر اعظم افسانه ای Djoser فرعون مصر بود و عمده شهرت وی نیز بخاطر ساخت نخستین هرم پلکانی است نیز ذکر شده است که وی در زمینه علوم مربوط به تجدید حیات، متبحر بوده است. همچنین بر اساس پاپیروس Turin و دیگر منابع، دوره های فرمانروایی پادشاهان مصر در سلسله های اول و دوم (تا 2500 سال قبل از میلاد مسیح) بسیار طولانی بوده است (تا 100 سال) و مشخصاً طول عمر پادشاهان هم به بیش از صدها سال می رسید. (6) دستیابی به این میزان طول عمر کاملاً ستودنی است.
کشور مصر مشخصاً مهد کیمیاگری نیز بوده است؛ علمی که هدف آن، دستیابی به امکان دستکاری مواد مختلف بصورت عمومی و بهبود سلامت و افزایش طول حیات انسان بصورت اختصاصی بوده است. البته رشد و بلوغ کیمیاگری، بطور گسترده در کل خاورمیانه اتفاق افتاده است.
واژه “الکیمیا” دارای منشاء عربی است. “ال” که یک حرف تعریف عربی است ولی در مورد ریشه “کیمیا” فرضیه های زیادی مطرح است از جمله اینکه از واژه یونانی Khemeio (مربوط به سال 296 پس از میلاد که بر اساس حکم پادشاه روم، استفاده از واژه قدیمی مصری آن به معنای “سازندگان یا جعل کنندگان طلا و نقره” ممنوع گردید)، از واژه Khemia به معنی زمین سرزمین سیاه که همان نام قدیمی مصر است یا برخی دیگر ریشه های یونانی هلنی خاورمیانه مانند Khymatos (به معنی ریختن/دم کردن در یونانی) یا Khymos (به معنی عصاره در یونانی) و … گرفته شده است. در هر صورت آنچه که واضح است این است که مصر، خواستگاه اصلی این حرفه بوده است. (7)
واژه Alchemy به معنی کیمیاگری، مشخصاً در اروپا تنها در قرن دوازدهم رواج داشته است که آنهم پرواضح است که از خاورمیانه به عاریه گرفته شده است. نخستین کتاب کیمیاگری اروپایی احتمالاً توسط Robert از Chester در سال 1144 میلادی از عربی و با عنوان Liber de compositione alchimiae (عناصر سازنده کیمیاگری) ترجمه شده است. آنطور که گفته شده، این کتاب، ترجمه عربی به لاتین، نامه Marianos (کیمیاگر مسیحی مصری-یونانی) به حاکم اموی، خالد بن یزید (704-665 پس از میلاد مسیح) به عنوان یک کیمیاگر زبردست عربی است. (8) همچنین واژه Elxir به معنای اکسیر و نوشدارو نیز از واژه عربی “الاکسیر” به معنی “پودر خشک شفابخش” گرفته شده است. از این دست واژگان که در حال حاضر در علوم مدرن یافت می شوند و مربوط به فعالیتهای کیمیاگران اسلامی است، فراوانند که از جمله آنها می توان به واژه Reahgar یا همان سولفید آرسنیک معدنی که از واژه “رهج الغار” گرفته شده و یا واژه های Nushadir که از محصولات بازالت می باشد و Alcohol که از واژه الکل گرفته شده و بسیاری کلمات دیگر، اشاره کرد.
بسیاری از کیمیاگران اسلامی به وضوح راجع به امکان دستیابی به حیات جاوید صحبت کرده اند و بر اساس دیدگاههای آنها، این مساله، تناقضی با آیات قرآن ندارد.
بی شک یکی از چهره های بنیادی و پایه گذار در کیمیاگری، حکیم و دانشمند بغدادی، ابوموسی جابر بن حیان می باشد که با نام جابر نیز در زبان عربی و Geber در لاتین شناخته می شود (815-721 پس از میلاد مسیح)؛ بطوریکه تئوری عناصر وی به میزان زیادی شیمی اسلامی و اروپایی (لاتین-مسیحی) را تحت تاثیر قرار داد.
وی در یکی از رساله های خود اینچنین عنوان می کند که:
اگر بتوانیم یک انسان را به گونه ای کالبدشکافی کنیم که طبع های وی متعادل گردد و سپس او را مجدداً به زندگی بازگردانیم، او دیگر هرگز دچار مرگ نخواهد شد … به محض اینکه چنین تعادلی برقرار گردد، دیگر نه آن فرد دچار تغییر و تحول خواهد شد و نه فرزندان او نابود خواهند شد. (9)
همچنین بر اساس گفته های ابن بشرویه (سال 1000 پس از میلاد مسیح) که توسط ابن خلدون تاریخ نگار تونسی (1406-1332 میلادی) نقل شده است: (10)
انسان از ناهماهنگی عناصر سازنده خود رنج می برد. در صورتیکه این عناصر در هماهنگی کامل با یکدیگر باشند و تحت تاثیر حوادث و اختلالات درونی قرار نگیرند، روح قادر نخواهد بود که جسم خود را ترک کند.
البته اسلام، مطالبی را نیز عرضه کرده است که ذاتاً با ایده افزایش طول عمر انسان در تناقض است مانند این گفته که 70 فرشته باکره مشتاقانه در بهشت منتظر شهدا هستند (تفسیری از حدیث 2687) و موارد مشابه آن که اغلب هدف در آنها کوچک شمردن زندگی دنیوی از دیدگاه اسلام است.
با اینحال، تفکر اسلامی در بسیاری موارد مخالف ایده افزایش طول عمر انسان و یا حتی دستیابی به زندگی جاوید نمی باشد؛ بطوریکه حتی مستندات معتبر نیز در تایید این ایده ها ارائه می کند. به عنوان نمونه، کتاب “الامام المهدی (عج)” نوشته آیت الله ابراهیم امینی (متولد 1925 میلادی) دانشمند برجسته اسلامی که از سال 1999، قائم مقام مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی ایران بودند، حاوی فصلی با عنوان “تحققین پیرامون حیات طولانی” می باشد.
در این فصل پیرامون لزوم تحقیق درباره افزایش طول عمر و حیات طولانی در جهت درک، تفسیر و الگوبرداری از حیات طولانی امام مهدی (عج) به عنوان منجی و آخرین امام که بر اساس عقاید شیعیان اثنی عشری (بزرگترین گروه شیعیان اسلام) روزی همراه با مسیح (ع) به منظور محافظت از بشر خواهد آمد و صلح و عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد، بحث شده است.
بر اساس این عقیده، امام محمد المهدی (عج) به عنوان دوازدهمین و آخرین امام در سال 869 پس از میلاد مسیح، متولد شده است و همچنان در قید حیات می باشد اما در “غیبت” به سر می برند. به منظور تفسیر و توجیه این مساله، نیاز به مستندات علم زیست شناسی است تا در نهایت بتوان این حیات طولانی منحصربفرد را به عنوان یک هدیه در اختیار بشر قرار داد.
در این کتاب آورده شده است که:
هیچ سن مشخصی برای طول عمر انسان وجود ندارد که دستیابی به فراتر از آن غیرممکن باشد … تمامی مشاهدات ذکر شده در زمینه علوم پزشکی و زیست شناسی، این امکان را برای انسانها فراهم می کند که بتوانند راز حیات طولانی را کشف کنند و روزی بتوانند بر سالخوردگی غلبه پیدا کنند. این انگیزه ها سبب می شود که آنها تا زمان رسیدن به هدف خود، به تحقیقات خود ادامه دهند. این امیدواری وجود دارد که تحقیقات علمی به منظور درک راز عمر طولانی و تمدید حیات منجر به کشف راز حیات طولانی حضرت قائم (عج) از خاندان پیامبر (درود خداوند بر او و بر خاندانش باد) گردد. امیدواریم که آن روز به زودی فرا رسد.
این مطالب، سخنان دکتر ابوتراب نفیسی، استاد و عضو هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان در ایران می باشد که به دفعات نقل قول شده است. (11)
سایر علماء اسلامی نیز به نوعی با این دیدگاه موافق هستند. بر اساس مقاله “حیات طولانی امام مهدی (عج)” در وبسایت امام رضا (ع) (وابسته به مرکز اطلاعات جامع اهل بیت (ع)) عرف اسلامی، امکان افزایش طول حیات را تایید می کند مانند آنچه که درباره حضرت نوح (ع)، حضرت مسیح (ع)، حضرت خضر (ع) و یا دجال گفته می شود. بنابراین درباره امکان افزایش طول حیات انسان و اینکه هیچ محدودیتی برای طول عمر انسان وجود ندارد، بین دینداران و پیروان ادیان آسمانی، اختلاف نظری وجود ندارد.
دیدگاههای متفکرین بزرگ اسلامی نیز درباره این موضوع، آنچنان که در این مقاله ذکر شده است، کاملاً واضح و آشکار است.
فیلسوف و دانشمند بزرگ ایرانی، خواجه نصیر الدین طوسی (1274-1201 میلادی) در این ارتباط گفته است: افزایش طول عمر برای افراد دیگری غیر از حضرت مهدی (عج) نیز اتفاق افتاده و درتاریخ ثبت شده است، از اینرو ناممکن دانستن عمر طولانی ایشان، جهل محض است.
پزشک بزرگ ایرانی-تاجیک، ابن سینا (ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا؛ 1037-980 میلادی) نیز در این ارتباط گفته است: تا زمانیکه دلیلی برای رد یک پدیده ناشناخته وجود ندارد، بهتر است که آنرا امکانپذیر بدانیم.
و فیلسوف و استاد الهیات ایرانی-آذربایجانی، علامه طباطبایی (1981-1904 میلادی) نیز در این ارتباط گفته اند که: قانون یا دلیل عقلانی برای عدم امکان افزایش طول عمر انسان وجود ندارد، بنابراین نمی توان آنرا رد کرد.
در ادامه این مقاله آمده است که:
همانطور که مشاهده می شود، قرآن، عرف، منطق و تاریخ همگی مستنداتی را ارائه می دهند که امکان وجود حیات طولانی را به اثبات می رسانند.
از دیدگاه زیست شناسی، پزشکی و یا بطور کلی علم، طول عمر انسان محدوده زمانی خاصی ندارد که دستیابی به فراتر از آن غیرممکن به نظر برسد. تاکنون هیچ دانشمندی این مطلب را عنوان نکرده است که تعداد سالهای مشخصی، حداکثر محدوده طول عمر انسان می باشد و پس از آن، مرگ، قطعی خواهد بود. در واقع بسیاری از محققین از شرق و غرب و از دوران باستان تا زمان حاضر، با صراحت به این نکته اذعان داشته اند که طول عمر انسان، محدودیتی ندارد و در حقیقت انسانها می توانند با به تاخیر انداختن زمان مرگ خود، طول عمر خود را افزایش دهند. این فرضیه علمی، بسیاری از محققین را ترغیب می کند که شب و روز به منظور دستیابی به این هدف تحقیق کنند و آزمایشات علمی مختلفی را اجرا کنند. این آزمایشات تاکنون این نکته مثبت را اثبات رسانده است که مرگ نیز شبیه به بسیاری از بیماریهاست چرا که ناشی از یکسری علل طیعی است که در صورتیکه بتوان آنها را شناسایی و برطرف کرد، می توان مرگ را به تاخیر انداخت. همانطور که محققین تاکنون توانسته اند که برای بیماریهای مختلف بواسطه تحقیقات گوناگون، درمانهای مختلفی را شناسایی کنند، روزی چنین کاری را برای مرگ نیز خواهند توانست که انجام دهند. (12)
به عبارت دیگر، مشخصاً در عرف اسلامی، افزایش طول حیات به لحاظ تئوری، امکانپذیر، به لحاظ اصول اخلاقی، مطلوب و به لحاظ علمی و کاربردی، امکانپذیر می باشد.
از سوی دیگر بر اساس مقاله ای با عنوان “پنجاه سال کمتر از یک هزار سال: دیدگاه قرآن درباره نهایت افزایش طول حیات” که توسط Aisha Y Musa در سال 2009، نوشته شده است، ایده جاودانگی فیزیکی و از بین بردن کامل مرگ با دیدگاه اسلام، ناسازگاری دارد.
نویسنده معتقد است که:
قرآن به وضوح بیان کرده است که “آن زمان که بمیرید، خواهید فهمید” و یا اینکه “هر روحی، مرگ را خواهد چشید”؛ از اینرو بر اساس این آیات، امکان زندگی جاوید بر روی زمین وجود نخواهد داشت. (13)
با این همه، نویسنده با تفسیر مجدد برخی مفاهیم کلیدی دین مانند “بهشت” و “دوزخ” معتقد است که این مفاهیم، مکانهای فیزیکی نیستند بلکه وضعیت و حالات روح هستند و مرگ جسم به معنی انتقال به یک بهشت غیرزمینی نمی باشد بلکه یک تغییر بنیادی روحی و معنوی و به معنی مرگ خصایص قدیمی و مضر است. همچنین مفهوم “اخری” نیز صرفاً به معنی “بعد از آن” نمی باشد بلکه مرحله جدیدی از تکامل است، از اینرو از این منظر، ایده جاودانگی عملی (و نه جسمی یا همان جاودانگی زیست شناختی) مورد قبول اسلام خواهد بود.
حتی اگر از این نوع تفاسیر پیچیده هم صرفنظر کنیم، به نظر می رسد که اصول اصلی اخلاق اسلامی، مشخصاً با افزایش طول حیات و حتی دستیابی به جاودانگی مطلق، سازگاری دارند. البته این اصول اخلاقی مورد قبول نمایندگان سایر ادیان و حتی فرقه های غیردینی خاورمیانه نیز می باشد. فریدون. م. اسفندیاری با نام مستعار ف.م 2030 (2000-1930) که یکی از فلاسفه معاصر ایرانی و از بنیانگذاران اصلی جنبش دگرگونی اندیشمندانه انسان می باشد نیز معتقد بود که: “اکنون بیش از هر زمانی لازم است که بر مرگ غلبه کنیم. غلبه بر مرگ، تنها موفقیت خارق العاده ای خواهد بود که بر اساس آن تنها با یک حرکت، سایر مشکلات انسان، برطرف خواهد شد”. (14)
البته این گفته، یک پیش بینی کاملاً خوش بینانه است. در حال حاضر، اختلافات در زمینه های مختلف در خاورمیانه و در منطقه ای که عموماً به عنوان “دنیای اسلام” شناخته می شود کاملاً جدی است؛ اما موضوع محافظت از جسم و افزایش طول حیات، موضوعی است که باید مجدداً با جدیت بیشتر به آن پرداخته شود، با گرایشات مخرب در این زمینه مقابله شود، از پتانسیل اقتصادی و انسانی قابل ملاحظه ای که در منطقه وجود دارد به شکل مطلوبی استفاده شود و به سمت درک درست و عملی عرف منطقی حرکت کرد تا در نهایت بتوانیم به هدف خود که همان افزایش حیات سالم برای همگان است، دست پیدا کنیم.
[1] The Epic of Gilgamesh, translated by R. Campbell Thompson, 1928, Tablet 11. “The Flood, lines 268-270, The magic gift of restored youth,” reprinted at Sacred Texts, http://www.sacred-texts.com/ane/eog/index.htm.
[2] “Avesta: Venidad. Fargard 2. Yima (Jamshed) and the deluge,” translated by James Darmesteter, from Sacred Books of the East, American Edition, 1898, http://www.avesta.org/vendidad/vd2sbe.htm.
[3] Ferdowsi, The Epic of Kings, Translated by Helen Zimmern, 1883, “The Shahs of Old,” http://www.sacred-texts.com/neu/shahnama.txt.
[4] James Henry Breasted (Translator and Editor), The Edwin Smith Surgical Papyrus, The University of Chicago Press, Chicago, Illinois, 1930, XXI9-XXII10, pp. 506-507.
[5] H. Joachim (Translator and Editor), Papyrus Ebers. Das Alteste Buch Uber Heilkunde (The Ebers Papyrus, The Oldest Book on Medicine), Georg Reimer, Berlin 1890, pp. 105-107, 43-44.
[6] A.H. Gardiner, The Royal Canon of Turin, Oxford, 1959.
For lists of mythical longevity cases, see for example, the compilation Craig Paardekooper, Records of Human Longevity from Other Nations, 2001, mentioning the Turin papyrus and other sources,http://s8int.com/phile/page44.html; http://saturniancosmology.org/files/kings/turin5.txt.
See also the Wikipedia article “Longevity Myths” http://en.wikipedia.org/wiki/Longevity_myths
[7] Douglas Harper, Online Etymology Dictionary, 2012 http://www.etymonline.com/index.php?search=alchemy; Alchemy Academy Archive, June 2006, “Diocletian’s Edict against alchemy,” http://www.levity.com/alchemy/a-archive_jun06.html.)
[8] Alchemy Academy Archive, January 2002, “Maryanos,” http://www.levity.com/alchemy/a-archive_jan02.html.
[9] Quoted in Gerald Joseph Gruman, A History of Ideas about the Prolongation of Life. The Evolution of Prolongevity Hypotheses to 1800, Transactions of the American Philosophical Society, Volume 56 (9), Philadelphia, 1966, “Arabic Alchemy: The Missing Link?” p. 60.
[10] Quoted in Gerald Joseph Gruman, A History of Ideas about the Prolongation of Life. The Evolution of Prolongevity Hypotheses to 1800, Transactions of the American Philosophical Society, Volume 56 (9), Philadelphia, 1966, “Arabic Alchemy: The Missing Link?” p. 60.
“Alchemy in Ibn Khaldun’s Muqaddimah,” Edited and prepared by Prof. Hamed A. Ead, Cairo University, Giza, 1998,http://www.levity.com/alchemy/islam20.html.
[11] Ayatollah Ibrahim Amini, Al-Imam al-Mahdi, The Just Leader of Humanity, Ch. 9 “The Research About Longevity,” translated by Dr. Abdulaziz Sachedina, 1996, reprinted at “Al-Islam” – The Ahlul Bayt Digital Library Project, Spring Lake Park, MN – a repository of Islamic cultural resources, http://www.al-islam.org/mahdi/nontl/Chap-9.htm; http://ibrahimamini.ir/english/.
[12] “The Long Life Span of Imam Mahdi (A.S.)” Imam Reza, 2012,http://www.imamreza.net/eng/imamreza.php?id=7127
[13] Aisha Y. Musa, “A Thousand Years, Less Fifty: Toward a Quranic View of Extreme Longevity,” in Calvin Mercer and Derek F. Maher (Eds.), Religion and the Implications of Radical Life Extension, Macmillan Palgrave, New York, 2009, pp. 123-131.
[14] Esfandiary, F.M., Up-wingers. A futurist manifesto. Popular Library, Toronto, 1977, p. 177.